دوشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۵

راهی به جز حمایت از انجمن نداریم

سلام آقای فتحی،
درنقدتان ضمن تایید بر نیاز به اصلاح نحوه انتخاب روسای فدراسیونها، با تایید آقای هوایی به نظر می رسد چندان با این مسئله مشکلی هم ندارید و از طرف دیگر بر ناتوانی انجمن کوهنوردان در رهبری این حرکت اشاره کرده اید. مایلم در ابتدا به مبحث اصلی که همان اهمیت انتخابات دموکراتیک است بپردازم.

به نظر من مشکل اصلی ما آقای آقاجانی یا هوایی یا کسانی که به زعم شما مشکلات را بوجود آورده اند نیست. همینطور مشکل ما نداشتن برنامه های جامع و علمی هم نیست. مشکل ما این است که وقتی کسی از بالا در مصدر قدرت قرار می گیرد، در بهترین حالت، سعی می کند برنامه هایی که به نظر خود درست است را به پیش ببرد. و چون افکار عمومی نقشی در انتخاب یا عزل وی ندارند مسئول مربوطه می تواند تا زمانی که رگ خواب بالادستی ها را دست دارد در قدرت باقی بماند و نتیجه برنامه هایی که به اجرا در می آورد در حفظ یا از دست دادن این مسئولیت تاثیری ندارد. دراینجا کفایت وی فقط به بخت و اقبال بستگی دارد.

با مکانیزم دموکراسی قطعا آشنایید و شاید توضیح واضحات به نظر برسد اما خلاصه اینکه در این روند جامعه امکان آن را دارد که انتخاب خود را اصلاح نموده و مسئول بی کفایت را معزول کند. این درحالیست که افکار عمومی با کمک اندیشمندان و منتقدین به این شناخت دست می یابند.

بنابراین مهم نیست که تا چه اندازه فلان شخص یا فلان برنامه از نظر من و شما مفید باشد، مهم این است که جامعه بتواند انتخاب خود را اصلاح کند. در شرایط فعلی افکار عمومی جامعه کوهنوردی هیچ نقشی در این زمینه ندارد. و در صورت تسلیم به این شرایط تنها می تواند امیدوار باشد مدیر بعدی از کفایت بیشتری برخوردار باشد.

همچنین بهترین برنامه ها و مدیران هم خالی از اشکال نیستند. مکانیزم دموکراسی به آنها این امکان را می دهد که در همان زمان تصدی مسئولیت، تصمیم گیری ها و برنامه هایشان در یک روند بازخورد و نقد اصلاح شوند و بهبود یابند.

همانطور که در یادداشت "چگونگی تغییر..." اشاره نمودم تنها تغییر اساسنامه و قانون هم اگر به پشتوانه و مساعی افکار عمومی اتفاق نیافتد بی فایده خوهد بود. بنابراین با شما موافقم که " تک تک ما (من و هم نسلی هام و شما و هم نسلی هاتون) نقش خودمون رو به درستی ايفا نکرده ايم". و من هم به نوبه خود سعی می کنم نقش خود را در این زمینه ایفا کنم (طبعا آنطور که صحیح می دانم).

همچنین باید بگویم سرنوشت کوهنوردی من و شما و نسلهای بعدی با تشکیلات دولتی متولی آن گره خورده است. در سیاستگذاری ها، آموزشها، ارتباطات با دنیای خارج، دستاوردها، و خلاصه اعتلای این ورزش. تنها به یک نمونه اشاره می کنم و آن نیاز به کسب مجوز برای هر صعودی در کشور بود که در دهه 60 به عنوان یک قانون وجود داشت. سال گذشته هم قانون مشابهی برای کوهنوردی در خارج از کشور به تصویب رسید. پس می بینید سرنوشت من و شما با این تصمیم گیری ها مرتبط است.

در بخش دیگری به ناکارآمدی انجمن کوهنوردان اشاره نموده اید. ضمن اینکه تایید می کنم انجمن تا رسیدن به جایگاه مطلوب فاصله زیادی دارد اما به نظر من ما راهی جز حمایت از آن نداریم. ببینید، به عنوان یک کوهنورد چیزی که از انجمن انتظار دارم یک تشکیلات صنفی مانند همه تشکیلات صنفی دیگری است که در جامعه وجود دارد، مانند انجمن صنفی روزنامه نگاران، کارگران کارخانجات نساجی و غیره. وظیفه اصلی این انجمنهای صنفی نیز حمایت از منافع مشترک اعضای آنها است؛ منافعی که آن انجمن به آن دلیل تشکیل شده است. تشکیل چنین تشکلی خواست بسیاری از کوهنوردان این کشور طی سالهای متمادی بوده است.

از طرفی اساسنامه دموکراتیک و انتخابات باز آن این فرصت را برای هر کسی فراهم می کند تا در جهت پیشبرد نظرات خود تلاش کند. حتی اگر فضای آزادی هم در این تشکیلات وجود نداشته باشد این موضوع ناشی از ضعف کلی جامعه است. از کجا می توان مطمئن بود که مثلا تشکیلات مشابه آن بهتر از این یکی عمل کند. پس ضمن توجه به محدودیتهای موجود در کشور از نظر دسترسی به منابع مالی و انسانی ، باید با مشارکت فعال و نقد این تشکیلات در ارتقاء آن بکوشیم.

هیئت مدیره انجمن نیز باید بتواند نشان دهد که زیربنای یک تشکیلات دموکراتیک را ساخته است. و به تدریج رفتار خود را حرفه ای تر نموده و با شفافیت و صداقت با مخاطبین و اعضا برخورد نماید. منظور از رفتار حرفه ای هم این نیست که پاسخ هر منتقدی داده شود یا هر پیشنهادی پذیرفته شود. به عنوان مثال چنانچه به وضعیت سایت انجمن انتقاد داشته باشیم ( که به نظر من نیز بسیار ضعیف است ) هیئت مدیره می تواند مدعی شود درصد کمی از مخاطبین ما از طریق اینترنت با ما درارتباط هستند لذا لزومی ندارد منابع محدود خود را صرف سایتی کنیم که تعداد کمی بازدید کننده دارد. و یا اینکه این خواسته فقط از طریق دو سه نفر بیان شده است، یا در نهایت توان آن را نداریم و استدلالهایی از این قبیل.

معتقدم توانایی انجمن بستگی زیادی به پشتیبانی اعضا دارد و در صورتیکه بتواند بخش بزرگتری از جامعه کوهنوردی را به خود جلب کند بر اثرگذاری آن افزوده می شود. خلاصه اینکه شاید انجمن کوهنوردان در حال حاضر توانایی رهبری چنین حرکتی را نداشته باشد. اما آیا شما راه بهتری سراغ دارید؟

2 Comments:

At ۶:۳۰ بعدازظهر, بهمن ۱۱, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

سلام آقای شجاعی. بسیار خوشحالم که مقاله من مورد توجه شما قرار گرفته و درواقع به من دل گرمی دادید. در شماره های بعدی مجله کوه هم این موضوع بررسی خواهد شد. امیدوارم بتوانم اندکی در نحوه مواجهه با حوادثی که در هر فصل شاهدش هستیم حق مطلب را ادا کنم.

 
At ۱۱:۴۴ بعدازظهر, بهمن ۱۲, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

سلام؛
خوشحالم از اينكه داستان كوه وبلاگيه كه وقتي واردش مي شي دست خالي بيرون نميري. موفق باشيد

 

ارسال یک نظر

<< Home