شنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۹

اشتباه صادقانه

در بخش نظرات نگاهی به حادثه بهمن دیزین می خوانیم:

...این صادقانه بودن اشتباهات اصلا چه معنی دارد؟ مگه نمونه ای هم در کوهنوردی برای به کشته دادن همنوردان نتیجه اشتباهات غیر صادقانه هم داشته ایم ؟ اصلا مگه کسی فرشاد رو به غیر صادق بودن متهم کرده یا به داشتن نیت قبلی و آگاهانه برای به کشتن دادن که حالا شما سعی میکنین با دادن لقب صادقانه به او براش آبرو بخرین؟

...یه جای منطق شما می لنگد که فکر میکنید چون این آقا حرفه ای و با تجربه بوده بنابراین دیگر برای هر کاری محق است... نوشته اید که بیاد داشته باشیم کوهنوردی ورزش ذاتا خطرناکی است که واقعا کلی خندیدم دوستیتان با فرشاد باعث شده که حتی شما نیز خودتان را به بیراهه بزنید و فراموش کنید که برنامه یه کلاس آموزشی بوده نه برنامه کوهنوردی. این نقد باعث شد چهره شما برایم لکه دار شود

... فرشاد خليلي در اين قضيه اشتباهات زيادي داشت و نتيجه آن هم كشته شدن 8 كوهنورد اين مملكت بود حالا چه فرقي ميكند كه بحث كنيم آيا صادقانه بوده يا غير صادقانه بوده.


به دلیل اهمیت موضوع پاسخ به این خوانندگان محترم* را در پست جداگانه ای آورده ام.

* یک خواهش از کسانی که به عنوان "ناشناس" نظر می دهند دارم. مهم نیست نام واقعی تان را ننویسید. فقط لطفا یک شناسه انتخاب کنید تا حداقل بتوانم بحث با شما را دنبال کنم.

اول اینکه اگر نگران لکه دار شدن چهره ام بودم محافظه کارانه ترین راه این بود که اصلا چیزی ننویسم، یا مانند بعضی افراد یکی به نعل بزنم یکی به میخ.

اما در مورد "اشتباه صادقانه" لازم است نظرم را بیشتر بسط بدهم.

شاید استفاده ام از این عبارت روشن و گویا نبوده است و می بایست در همان نوشته توضیح بیشتری در باره آن می دادم. معنی تحت الفضی این عبارت (ترجمه honest mistake از زبان انگلیسی) تقریبا همان است که شما نوشته اید یعنی کسی که بدون نیت قبلی مرتکب اشتباهی می شود.

مثال های فراوانی در باره آن می توان زد. از امتحان درسی گرفته تا امر طبابت. نه کسی که امتحان می دهد عمدا پاسخ اشتباه می دهد و نه پزشک عمدا تشخیص اشتباه می دهد. نتیجه یکی ممکن است رد شدن در کنکور باشد و دیگری از دست رفتن جان کسی. در هر دو مورد می توان هزار و یک سند و دلیل آورد که با توجه به فلان کتاب و مرجع شخص نمی بایست اشتباه کند. اما موضوع این است که "دیکته نانوشته غلط ندارد" (اتفاقا خود فرشاد همیشه این ضرب المثل را بکار می برد). یعنی شما به عنوان عامل یا ذینفع (پزشک یا بیمار، پدر/مادر یا کسی که امتحان کنکور می دهد) می پذیرید در کاری که انجام می شود امکان اشتباه نیز وجود دارد. موضوع به سادگی این است که در موقع عمل شخص مجبور است به تجربه، توانایی ها، حافظه و هوش خودش اتکا کند. هیچ کس در دنیا وجود ندارد که بتواند ادعا کند در کاری که انجام می دهد اشتباه نمی کند یا نخواهد کرد. اگر ادعا کرد مطمئن باشید یا دیوانه است یا دروغ گو.

نمی دانم چطور به این نتیجه رسیده اید که من معتقدم فرشاد اشتباه نکرده است. اما همانطور که قبلا هم بارها گفته ام: کوهنوردی ورزش ذاتا خطرناکی است که اشتباه شما یا همنوردتان ممکن است به قیمت جان کسی تمام شود. هیچ مربی و کوهنوردی نمی تواند به شما این اطمینان را بدهد که مطلقا اشتباه نخواهد کرد. باید به هر کسی که به کوهنوردی می پردازد یا در دوره های آموزشی آن شرکت می کند این موضوع بخوبی تفهیم شود. البته اگر این موضوع گفته نشده است یا بخوبی بر آن تاکید نشده است موضوع دیگری است. همچنین برای اشاره تان به اینکه این کوهنوردی نبوده بلکه کلاس آموزشی، پاسخی ندارم. همینقدربدانید در چهار گوشه دنیا تعداد مربیان و شاگردانی که در دوره های آموزشی کشته شده اند بسیار زیاد است.

این توضیحات برای معنی تحت الفظی "اشتباه صادقانه" بود. اما در واقع بار معنی آن در فرهنگ غربی بسیار وسیع تر از این ترجمه است و هر اشتباهی صادقانه خوانده نمی شود. مثلا برای اشتباهات پیش پا افتاده، یا ناشی از نادیده گرفتن امنیت و سلامتی دیگران، و یا مکرر و خارج از حد معمول، صفت "صادقانه"به کار برده نمی شود. و شاید از همه مهمتر نحوه برخورد مسئولانه با موضوع بعد از وقوع اشتباه در اطلاق این عبارت تاثیر می گذارد.

آیا شناخت بهمن پیش پا افتاده است؟
خیر. در واقع یکی از دشوارترین بخشهای ورزش های زمستانی شناخت بهمن است. صرف هزینه های هنگفت تحقیقاتی در واقع نشانه پیچیدگی شناخت آن است. اما اگر فرشاد مثلا دادن تنفس مصنوعی را بلد نبود و بر اثر ناآگاهی او کسی کشته می شد من در محکوم کردن او لحظه ای تعلل نمی کردم.

آیا عملکرد فرشاد ناشی از نادیده گرفتن امنیت خود یا دیگران بوده است؟
قبلا مثال کسی را زده ام که با سرعت 100 کیلومتر در ساعت در کوچه ای باریک رانندگی می کند. این فرد کسی است که به سلامتی دیگران اهمیتی نمی دهد. تا جایی که من از فرشاد شناخت داشته ام سلامتی شاگردان و اعضاء تیمش همیشه مهمترین اولویت را برای او داشت و به هیچ وجه بر سر آن مصالحه نمی کرد.

آیا او قبلا اشتباهات فراوانی داشته است؟
مثلا به جراحی که از هر 100 عمل جراحی 20 تا مرگ و میر دارد (در جایی که متوسط آن برای دیگر جراحان یک مرگ است) می توان خرده گرفت. اما فرشاد بیش از 30 سال دوره های بسیار زیاد کوهنوردی برگزار کرده و خود مسئولیت برنامه های جدی متعددی را بر عهده داشت. تا جایی که می دانم تا آن زمان هیچ حادثه جدی در برنامه هایش وجود نداشته است (من از حوادث جزئی هم اطلاع ندارم اگر چه احتمال آن را بعید نمی دانم).

آیا برخورد او بعد از وقوع حادثه مسئولانه بود؟
باید پرسید اصلا معنی برخود مسئولانه چیست؟ اولین قدم در این رابطه پذیرش اشتباه و عذر خواهی است. قدم دوم توصیف دقیق و صادقانه شرح ماوقع است. این موضوع در درجه اول حق خسارت دیدگان است (حتی در حد کنجکاوی) که بدانند دقیقا چه اتفاقی افتاده است. و در درجه دوم باعث می شود درس های لازم از حادثه گرفته شود. تلاش برای جبران خسارات وارده قدم بعدی است. جبران خسارت در این حادثه علاوه بر پرداخت غرامت (که شکی نیست جای خالی هیچ کدام از آن عزیزان را نمی گیرد)، می تواند مثلا تلاش برای پیشرفت دانش و آموزش در زمینه بهمن شناسی باشد، یا فشار به مسئولین برای ایمن سازی جاده شمشک – دیزین. متاسفانه فرشاد خود زنده نماند تا نشان دهد آیا مسئولانه برخورد خواهد نمود یا خیر (منتظر واکنش نهایی باشگاه دماوند هستیم). اما با تلاشش برای نجات جان دیگران نشان داد تا پای جان مسئولیت این خطا را پذیرفته و برای جبران آن تلاش کرده است.

با مجموعه این دلایل من به عملکرد او "اشتباه صادقانه" اطلاق کرده ام. نگفته ام او اشتباه نکرده یا چون با تجربه بوده حق داشته جان شاگردانش را به خطر اندازد. همه حرف من این است که این اشتباهات در ذات کوهنوردی است و حتی از باتجربه ترین افراد هم رخ می دهد.

پرسیده اید 8 نفر کشته شده اند حالا مگر فرقی هم می کند صادقانه بوده یا نه؟ بله برای من بسیار فرق می کند. زیرا من می توانم فرشاد را ببخشم، حتی اگر فرزند خودم در این حادثه از دست می رفت. او را می بخشم چون می دانستم فرزندم را به دست یکی از بهترین مربیان ایران داده بودم.

3 Comments:

At ۱۰:۲۱ قبل‌ازظهر, خرداد ۰۶, ۱۳۸۹, Anonymous ناشناس said...

باز هم با دیدگاه خودتان قضاوت میکنید.شما با شناختی که از فرشاد دارید مرگ فرزندتان را میپذیرید. ولی خانوادهایی که فرزندی از دست داده اند هیچ شناختی از فرشاد ندارند و الان هم زمان مناسبی برای توجیه اینچنینی حادثه نیست.آنها باشگاه را مسؤول میدانندو فرشاد را احتمالا کار نابلد معرفی میکنند.حالا تکلیف چیست؟
llil

 
At ۹:۳۴ بعدازظهر, خرداد ۰۷, ۱۳۸۹, Blogger رامين شجاعي said...

جناب llil،
خوب، طبیعی است که هر کس با دیدگاه خودش قضاوت کند. برای نظراتم هم تا جایی که می توانستم دلیل آوردم، به جز یک مورد. و آن هم مربوط به شناختم در مورد اولویت سلامتی اعضا و شاگردان برای فرشاد بود. در این مورد به عنوان یک شاهد نظر داده ام. برای تایید یا رد صحت این موضوع می توان از افراد دیگری که با وی کوهنوردی کرده اند نیز پرس و جو کرد.
همچنین حق خانواده هاست که پیگیر موضوع باشند. امیدوارم نوشته های من توانسته باشد به آنها برای حصول نتیجه کمک کند.

 
At ۱۲:۰۰ بعدازظهر, خرداد ۱۱, ۱۳۸۹, Anonymous کلماتی از یک کوهنورد said...

سلام
اولین اطلاعیه صعود قلم در حال درج در تمام وبلاگ های کوهنوردی هست برای اطلاع رسانی عمومی خوشحال می شویم شما هم در وبلاگتون درج کرده و بگویید برای نظر سنجی به وبلاگ من بیاییند و همچنین خود شما نظر خودتون رو برای برنامه اعلام نمایید
خوشحال میشویم شما رو در این صعود بزرگ وبلاگ نویس ها ملاقات کنیم
به امید دیدار شما و دوستانتان
بدرود

 

ارسال یک نظر

<< Home