دوشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۸

یاد فرشاد خلیلی، مربی و کوهنوردی بزرگ، گرامی باد




خبر بهت آور و تکان دهنده ای بود. مرگ 8 تن از کوهنوردان کشورمان در حادثه بهمن جاده شمشک-دیزین یکی از پرتلفات ترین حوادث کوهنوردی کشورمان است.

"فرشاد خلیلی خوشه مهر" سرپرست برنامه و یکی از جانباختگان این حادثه دلخراش، بدون تردید یکی از بهترین مربیان و کوهنوردان کشورمان بوده است؛ کوهنوردی هوشیار، منظم، بامطالعه، قدرتمند، مسئول، و با پشتکار فراوان. اما شاید قابل توجه ترین ویژگی او علاقه اش به یادگیری بود؛ چه زمانی که در دهه 60 در یک دوره یخنوردی در کشور فرانسه شرکت نمود و چه زمانی که اسکی کوهستان را فرا می گرفت هیچ گاه اجازه نداد سوابق درخشان کوهنوردی اش چنان او را مغرور سازد که خود را از یادگیری بی نیاز ببیند.

و از آنجا که علاقه به یادگیری و علاقه به تدریس دو روی یک سکه اند همین عشق به یادگیری در توانایی او در امر تدریس نیز تجلی می یافت. کمتر کسی را دیده ام که با چنان علاقه و دقتی به انتقال دانسته هایش به دیگران بپردازد. در عین حال این علاقه با احساس مسئولیتی کم نظیر همراه بود. یکی از خاطرات مورد توجه اش از دوره یخنوردی در فرانسه چگونگی نجات دو کوهنورد از مرگ توسط مربی بود که بر حسب اتفاق در آن منطقه حضور داشت. او واقعا اعتقاد داشت که مربی باید از جان خود برای نجات نوآموزانش بگذرد. و سرنوشت چنین رقم زد که جان خود را در عمل به این اعتقاد از دست دهد.

درگذشت این کوهنوردان را به خانواده ایشان و جامعه کوهنوردی تسلیت می گویم.
روحشان شاد.

عکسهایی از "فرشاد" در صعود گرده آلمانها در زمستان 73 به اتفاق بنده.






10 Comments:

At ۵:۰۹ قبل‌ازظهر, بهمن ۱۹, ۱۳۸۸, Blogger Shiva said...

Thanks Ramin for shareing with us. I have put the link in my facebook.

Cheers,Shiva


shiva.nami@gmail.com

 
At ۸:۱۴ قبل‌ازظهر, بهمن ۱۹, ۱۳۸۸, Anonymous شهرام عباس نژاد said...

سلام رامین جان
روحش شاد . به شما هم که همنورد دیرین او بودبد هم تسلیت عرض میکنم ..

 
At ۱۱:۰۷ قبل‌ازظهر, بهمن ۱۹, ۱۳۸۸, Blogger آرام‌کوه said...

تسلیت!

 
At ۸:۳۱ بعدازظهر, بهمن ۱۹, ۱۳۸۸, Blogger Unknown said...

.....
و من با داغي بزرگ بر دلم غمگينم....
و ديگر نشاني از جانپناه متروكم باقي نمانده است.
در سوگ قله ي جوانمرگ شده اي به روز شدم كه تمامي شب است...سياهي كلاف شده...بهمنی که بر دلم فروریخت...بهمني كه مرا فروبرد...

 
At ۲:۳۰ بعدازظهر, بهمن ۲۰, ۱۳۸۸, Blogger کوهسار said...

شکوِه...
خدایاااا سخت دلگیرم، چرا با ما چنین کردی؟؟؟
تو می دانستیو اما......... آنان را به حال خود رها کردی! در آن برف و در آن سرما........ در آن سوز و در آن غوغا.
خدایا سخت دلگیرم، چرا آنان.......؟ چرا آنجا.......؟ چرا آنگونه پُر بَلوا........؟
خداوندااا نمی بخشم، نمی بخشم تو را هرگز، تو را هرگز نمی بخشم.........!!!

 
At ۳:۵۴ بعدازظهر, بهمن ۲۰, ۱۳۸۸, Anonymous حمید said...

روحش شاد ... زمستان 84 و 85 افتخار این رو داشتم که به همراه مجید درودگر و تنی چند از دوستانم در پیست دربندسر چند جلسه ای با ایشان اسکی کنم ... به دور از غرور راهنمایی های زیاد در زمینه اصلاح سبک و استیل اسکی کردنمان به ما دادند ... یادش گرامی

 
At ۵:۲۹ بعدازظهر, بهمن ۲۰, ۱۳۸۸, Blogger Behnam Kakavand said...

سلام جناب شجاعی

واقعاً خبر شکه کننده ای بود. اولش که شنیدم یاد کلی از دوستان افتادم تو ایران و کلی نگرانی و اینجور چیزا که خودتون بهتر می دونید. روحشون شاد

 
At ۱۲:۳۲ قبل‌ازظهر, بهمن ۲۳, ۱۳۸۸, Blogger Unknown said...

رامين جان سلام. حسين پناهي نيكو هستم. با هم زياد شيرودي تمرين دوميداني مي كرديم. يادته همش از اسكي كوهستان و فرشاد و چيزاي كه ازش ياد مي گرفتم برات تعريف مي كردم. دارم ديونه مي شم. نمي دونم چه جور اين مسئله رو قبول كنم.فرشاد فوق العاده بود. چه كوهنورديش چه اخلاقيات و مرامش. روحش شاد.

 
At ۷:۴۲ بعدازظهر, اسفند ۰۱, ۱۳۸۸, Anonymous تازه كار said...

سلام
الان كه جزئيات بيشتري از ماجرا مشخص شده منتظر تحليل شما هم از حادثه هستيم

 
At ۴:۵۳ بعدازظهر, اسفند ۰۴, ۱۳۸۸, Anonymous برج سینا! said...

کردار روزگار
یکی را سفر می برد یکی را تیرگی روزگار یکی را مرگ.
یادش گرامی

-----

سلام رامین جان
خوب هستید؟
چه خبر؟چه می کنید؟

 

ارسال یک نظر

<< Home