سه‌شنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۸

بودن یا نبودن...مسئله این است

در این روزهای پرالتهاب در کشورمان که کاری از دست من ساخته نیست مگر جستجوی چندین و چند باره سایت های اینترنتی دستم به سختی به قلم می رود. اما چاره ای نیست. دوستمان آقای رضا زارعی به تازگی و بعد از 4 ماه از بازگشت اعضاء تیم آرش از برنامه برودپیک (و شاید بعد از مصاحبه آقای بابازاده با خبرگزاری تابناک) و درست قبل از گزارش برنامه عمومی مطلبی منتشر کرده با عنوان مسیر ایران یا فرانسه و به زعم آقای حسین رضایی صعود تیم آرش را به چالش کشیده است.

در ابتدا باید خاطر نشان کنم که ایشان اطلاعات نادرستی در این زمینه ارائه می کند. مثلا در این صعود 2 فرانسوی شرکت داشته اند نه 3 نفر؛ آقای لودویک گیامبیاسی و خانم الیزابت رول (http://www.mounteverest.net/news.php?id=18618 )؛ و هیچ کجا از گذر از فلات برفی یا بازگشت به دلیل هوای نامساعد سخنی به میان نمی آید (http://himalaya-light.over-blog.com/article-33203384.html ). (البته تا جایی که من توانسته ام تحقیق کنم).


گزارشهای فرانسوی ها و نویسندگان مطالب مورد اشاره در باره صعود ما نیز حاوی اطلاعاتی نادرست است. مثلا لودویک می نویسد ما از باربر ارتفاع استفاده کرده ایم (http://himalaya-light.over-blog.com/article-35333244.html ) که چنین چیزی صحت ندارد. و یا عکس تیم آرش در کنار باربرها و خدمه پاکستانی بارگاه اصلی را منتشر می کنند و در کنار آن می نویسند "گروه بزرگ" ایرانی (http://www.mounteverest.net/news.php?id=18618).

آقای زارعی همچنین در مورد مدت زمان صعود سبکبار فرانسوی ها و محاصره ای ایرانی ها مقایسه نادرستی را انجام داده است. فرانسوی ها مدتی بر روی مسیر عادی صعود کردند تا هم هوا شوند (ضمن آنکه در فصل بهار نیز برنامه دیگری در آناپورنا داشته اند). درحالیکه هم هوایی و صعود ایرانی ها در حین گشایش و آماده سازی مسیر انجام گرفت. همچنین تیم آرش در بهترین حالت نمی توانست این مسیر را سریعتر از 25 روز به اتمام رساند. (در این برنامه در روز 35ام مسیر جدید به مسیر عادی متصل شد.) این امر ناشی از ویژگی صعود محاصره ای است که به تجهیزات و کار فراوان برای آماده سازی مسیر نیاز دارد. حتی اگر همه اعضاء تیم قبلا تجربه هیمالیانوردی داشتند با روش محاصره ای نمی شد از میزان معینی این زمان را کمتر کرد. در حالیکه اساس صعود سبکبار صعود سریع و در حداقل زمان ممکن است. ضربالمثلی انگلیسی می گوید: "نمی توان سیب را با پرتقال مقایسه کرد".

اما در نهایت فرانسوی ها تا چه ارتفاعی صعود کرده اند؟ روشن است که آنها تا وسط یال پیش رفته اند. و قبل از شیب 85 درجه برفی (جایی که مشکلات فنی بعد از آن به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می یابد) راه بازگشت را پیش گرفته اند. کروکی و توضیحات آنها همین موضوع را نشان می دهد. هر سه جی پی اس ما ارتفاع این نقطه را 70-6250 متر نشان می داد. همچنین مقایسه آن نقطه با بارگاه 2 مسیر عادی نیز این موضوع را تایید می کند. به هر حال ارتفاع یک نقطه چیزی نیست که پی بردن به درستی یا نادرستی آن دشوار باشد. اگر کسی در این مورد شک داشته باشد می تواند بار دیگر تا آن نقطه صعود کند و ارتفاع آن را با جی پی اس اندازه بگیرد و یا از نقشه بردارها بخواهد ارتفاع آن نقطه را حساب کنند.

و دیگر اینکه بالاخره این مسیر متعلق به ایرانی هاست یا فرانسوی ها؟ در کوهنوردی این یک اصل پذیرفته شده است که صعود به نام کسی نوشته می شود که آن را تمام کند صرف نظر از اینکه دیگران قبلا چقدر بر روی آن مسیر بالا رفته اند؛ درست مشابه این اصل که قله بالاترین نقطه یک کوه است نه 20 متر یا 50 متر پایین تر از آن.بهترین مثال در این مورد مربوط می شود به اولین صعود اورست. سویسی ها در سال 1952 تا ارتفاع 8600 متر "بدون اکسیژن" صعود کرده بودند. (http://www.k2news.com/e2002swiss.htm) اطلاعاتی که آنها از مسیر گردآوردند بسیار به موفقیت تیم انگلیسی در سال بعد کمک نمود. اما صعود اورست به نام انگلیسی ها نوشته شد هرچند سویسی ها قسمت اعظم مسیر را قبلا و بدون استفاده از اکسیژن صعود کرده بودند.

تلاش "زیبای" فرانسوی ها تا ارتفاع 6270 متر و درست قبل از مشکلترین قسمت مسیر ناکام ماند. تیم آرش فقط در این حد از اطلاعات فرانسوی ها استفاده نمود که می دانست مسیر تا وسط یال قابل صعود است. نه کروکی یا نشانه ای و نه هیچ راهنمایی خاصی در کار نبود. و به استثناء آخرین اسلینگ آنها روی برج سنگی از هیچ طناب و کارگاهی هم که فرانسوی ها کار گذاشته باشند استفاده نکرد. در نهایت تیم آرش با صعود مشکلترین قسمت مسیر و صعود تا مسیر عادی در ارتفاع 6700 متر این مسیر را کامل کرد. (بارگاه 3 در ارتفاع 7015 متر و کمی بالاتر در مسیر عادی قرار دارد). بنابراین و به سادگی ادعای تیم فرانسوی مبنی بر صعود مجدد تیم ایران از مسیری که فرانسوی ها قبلا صعود کرده بودند غلط است.* البته کوهنوردان فرانسوی به تکرار این موضوع می پردازند که صعود آنها سبکبار و تمیز و صعود ایرانی ها محاصره ای بوده است در حالیکه این موضوع ارتباطی با این واقعیت که چه گروهی در نهایت مسیر را صعود کرده است ندارد. از آقای زارعی و دیگر منتقدین می پرسم فرض کنید آن مشکلترین قسمت مسیر، یعنی شیب برفی، آنقدر دشوار یا خطرناک بود که ما نیز نمی توانستیم آن را صعود کنیم و چند تیم دیگر هم در همین نقطه متوقف می شدند. تا اینکه تیمی مثلا ژاپنی در نهایت موفق می شد آن را صعود کند. آیا در آن صورت نیز در اینکه این مسیر باید به نام ژاپنی ها ثبت شود شکی داشتید؟

* فرانسوی ها در این مورد که این صعود را به پای چه کسی باید نوشت نمی توانند بی طرف باشند بنابراین ذکر نقل قول ساده ای از آنها صحیح نیست. همانطور که ما به عنوان تیم آرش نمی توانیم بی طرف باشیم و مجبوریم برای ادعایمان دلیل بیاوریم. آقای زارعی و دیگر تحلیلگران بهتر است به جای نقل قولی ساده از آنها در تایید سخنان خود یا به تحلیل افراد بی طرف اشاره کنند یا خود به قضاوت بپردازند.

اما همانطور که آقای زارعی خاطرنشان کرده است تلاش فرانسوی ها بسیار قابل تامل و تحسین برانگیز است. و در تحلیل تفاوت نحوه صعود ما با فرانسوی ها از جمله به تفاوت در سطح کوهنوردی دو کشور اشاره می کند. در اینجا اتفاقا این ما هستیم که باید از وی سوال کنیم چرا فاصله ما تا کوهنوردان درجه 2 و 3 در سطح جهان (مانند همین دوستان کوهنورد فرانسوی) تا این حد زیاد است؟ مگر نه اینکه آقای زارعی و دوستانشان در فدراسیون کوهنوردی سالهاست که با عناوین مربی و عضو تیم های ملی، و سیاست گذار در زمینه هیمالیانوردی و کوهنوردی سکاندار این رشته هستند؟

برای آنکه بدانیم چرا و چطور فاصله ما با کوهنوردان طراز اول جهان تا بدین حد زیاد است پیشینه همین صعود را به یاد او می آورم. وی به خوبی اطلاع دارد که برنامه صعود مسیر جدید بر روی برودپیک 11 سال پیش از طرف گروه آرش به فدراسیون پیشنهاد گردید که بعد از 1 سال از طرف فدراسیون رد شد. در آن زمان 5 نفر از اعضاء آرش تازه از صعود راکاپوشی (7788متر) بازگشته و در اوج آمادگی و سرشار از انرژی بودند. بعد از آن بارها تلاش شد تا این برنامه اجرایی شود که بدون ذره ای حمایت از طرف فدراسیون کوهنوردی، و در همان سالهایی که افزودن بر کلکسیون 8000متری ها هدف اصلی فدراسیون بود، این تلاش ها حاصلی در بر نداشت. اگر نبود از خودگذشتگی و تلاش بی وقفه آقای بابازاده، و حضور آقای شعاعی در فدراسیون، و البته حمایت آقای بختیاری و رابطه نزدیک او با آقای بابازاده، بسیار بعید می دانم امسال هم این صعود به سرانجام می رسید.

بله، این تیم تجربه زیادی در زمینه هیمالیا نوردی نداشت. اما از آقای زارعی می پرسم اگر 11 سال پیش آن برنامه شکل می گرفت و روند صعودهای باارزش پی گرفته می شد آیا احتمال نمی رفت که امروز 1 دوجین کوهنورد حداقل در سطح این دوستان فرانسوی در ایران داشتیم؟ باید گفت با این سطح تجربه در باشگاه آرش این صعود در نهایت توان ما قرار داشت. ما تا جایی که از دستمان بر می آمد تمام تلاش خود را نمودیم. و معتقدم خوشبختانه با این تلاش توانستیم به جای درجا زدن یک قدم به پیش برویم. (و آرزویم این است که این صعودها تداوم پیدا کند.)

برای برطرف شدن فاصله کوهنوردان ایرانی با کوهنوردان طراز اول جهان اما باید همین قدمها را یک به یک و با حوصله برداشت. ما تلاش خود را برای طی نمودن این مسیر نمودیم. آیا شما در فدراسیون کوهنوردی در همین مسیر قدم می گذارید؟ در نوشته ای دیگر به تبیین نظر خود در اینباره خواهم پرداخت.
توجه: با پوزش از آقای زارعی، این نوشته آخرین بار در 30 دسامبر اصلاح شده است. لطفا کسانی که احتمالا از کل مطلب استفاده کرده اند این اصلاح را مد نظر قرار دهند. متشکرم.

17 Comments:

At ۱:۰۷ بعدازظهر, دی ۰۸, ۱۳۸۸, Anonymous ناشناس said...

خوبه که به جسارت آقای بابازاده که همه زحمات کوهنوردهای ایران رو با بی ادبی کم ارزش قلمداد کرده تا کار باشگاه آرش رو گنده و آنچنانی معرفی کنه تا همه کف کنن و چشماشون از حدقه بزنه بیرون در همون آینده بپردازید آقای شجاعی.
ما جونمون رو گذاشتیم کف دستمون رفتیم هشت هزار متری صعود کردیم که این آقا آفتابه بگیره بهش؟ حالا به شما برخورده آقای زارعی یه سوال ازتون پرسیده ؟
رضا سوال کرده نه مثل بابازاده که حکم صادر کرده

 
At ۱:۲۳ بعدازظهر, دی ۰۸, ۱۳۸۸, Anonymous کوهنورد همدانی said...

چرا باید بپذیریم آقای شجاعی ؟
آقای بابازاده در آن مصاحبه گفته اند
بايد بپذيريم كه صعود به ارتفاعاتي كه پيش از اين بارها صعود شده ارزش فني در سطح جهان ندارند
جالبه که رفتن یا نرفتن تا دیروز مسئله آقایان بود و حالا بی ارزش شده ؟
آقای شجاعی با نوع نگرش ایشان پس باید بپذیریم صعود شما هم بی ارزش است چون بخش اعظم ماجرا و مسیر توسط فرانسوی ها گشایش شده بوده و شما کار شاقی نکرده اید مگر اینکه به آقای بابازاده بفرمائید برایتان بزرگش کند. او در کوچک کردن کار دیگران و بزرگ کردن کار خودش استاد است.
ضمنا لابد از نظر ایشان که مبلغ و حامی و راهبر صعود دماوندی ها به نانگاپاربات بوده صعودی با آن افتضاحات با ارزش است که تاکنون یک جمله هم در مورد آن صعود حرفی نزده؟

 
At ۱:۴۰ بعدازظهر, دی ۰۸, ۱۳۸۸, Anonymous تازه کار said...

سلام استاد
پیشنهاد می کنم جوابیه ای هم برای دوستان فرانسوی تهیه فرمایید و به ابهاماتی که اینجا و به زبان فارسی و برای ما پاسخ دادید در سایتهای معتبر به زبان انگلیسی برای سایر کوهنوردان جهان هم ارائه بفرمایید تا آینده حرف و حدیثها کمتر شود.
اما جسارتا قبول بفرمایید این جملات ممکنه از سوی عده ای قابل قبول نباشه که ما از اسلینگ و کارگاه اونها استفاده نکردیم چون خواهند گفت: "از کجا معلوم؟". به نظر این حقیر همینکه بفرمایید مسیر به نام تمام کننده آن ثبت می شود (یا حداقل نام تمام کننده در مسیر وجود دارد) دلیل کافی و قاطعی خواهد بود و نیازی به جملات اولی نیست, چرا که اگر خدای نکرده قصد و غرضی دربین باشد با تمرکز بر حواشی؛اصل کمرنگ خواهد شد.

 
At ۵:۵۴ بعدازظهر, دی ۰۸, ۱۳۸۸, Anonymous عليرضا said...

آقاي شجاعي شما هم كه به سبك همون فدراسيونيها جواب انتقادشون رو دادين.
چرا ماها عادت كرديم پاسخ به يك انتقاد رو به خود انتقاد كننده حواله بديم؟
اينكه پرسيديد مگر خودتون چيكار كرديد كه نشد جواب!

 
At ۱۱:۰۹ بعدازظهر, دی ۰۸, ۱۳۸۸, Anonymous میثم said...

برخلاف نظر دوستان به نظرم جواب شما کاملا منطقی و به دور از فضا سازی بود.
به عقیده من نباید حرف های آقای بابازاده رو درباره ی سنگنوردی و فدراسیون و... وارد ماجرا کرد.
این دو مبحث دو مقوله جدا از هم هستند و جدا باید بررسی شوند.
به عقیده من اگر کار شما اشکالی هم داشته باشد، کسی نمی تواند منکر این نکته شود که آغازگر فصلی جدید در کوهنوردی ایران شده اید.

 
At ۱۱:۲۳ بعدازظهر, دی ۰۸, ۱۳۸۸, Anonymous فرشید فاریابی said...

++

 
At ۷:۱۶ قبل‌ازظهر, دی ۰۹, ۱۳۸۸, Blogger رامين شجاعي said...

امروز ویدئوی تکان دهنده زیر گرفتن مردم توسط وانت نیروی انتظامی را دیدم. هنوز منقلبم. نمی دانم آیندگان در مورد ما چه قضاوتی خواهند کرد. در حالیکه چنین جنایتهایی در کشورمان در جریان است ما به بحث های کوهنوردی مان می پردازیم. اما خودم را با این استدللال تسکین می دهم که به هر حال اساس این جنبش احترام به رای و نظر مردم است. امیدوارم بتوانیم در این عرصه کوچک به تمرین آن بپردازیم.
-------
در ابتدا از آقای زارعی عذر می خواهم که در مطلبشان متوجه قرار دادن لینک مستقیم در داخل آدرسهای اینترنتی نشده بودم. شاید دلیل آن این بوده که اولین باری بود که چنین چیزی می دیدم. از ایشان خواهش می کنم من بعد لینک کامل را قرار دهد تا افرادی مثل من به اشتباه نیفتند. و در یکی از همین لینکها (http://www.k2climb.net/news.php?id=18391) می بینیم که فرانسوی ها ارتفاع نهایی شان را 6500/6700 متر ذکر کرده اند. (همین 200 متر اختلاف ارتفاع نشان می دهد تا چه اندازه تخمین آنها ایراد داشته است.) ولی برداشت آقای زارعی از نوشته ایشان در مورد فلات کاملا اشتباه است. آنها نوشته اند قبل از فلات منتهی به قله به قسمت دشوار و غیر قابل عبوری رسیده اند و مجبور شده اند از آنجا بازگردند.
از آقای زارعی و خوانندگان محترم پوزش می طلبم و نوشته خود را اصلاح می کنم.
------
سلام جناب ناشناس و کوهنورد همدانی،
اجازه می خواهم پاسخ شما را یکجا بدهم. با این نظرات شما در باره آقای بابازاده ظاهرا تردید من در تقارن انتشار نوشته آقای زارعی با مصاحبه آقای بابازاده پربیراه نبوده است. به هر حال همانطور که آقای میثم گوشزد کرده، من نمی خواهم پاسخگوی نظرات آقای بابازاده باشم. بنده با برخی از نظرات ایشان موافق و با برخی دیگر مخالفم. فقط این نکته را متذکر می شوم که ایشان گفته است این صعود ها فاقد ارزش جهانی است، نه اینکه کلا بی ارزش باشد. این دو با یکدیگر بسیار متفاوتند. و لطفا آن را جهت بزرگنمایی برنامه آرش قلمداد نکنید. هم او و هم بنده مدتهاست که به انتقاد از روند جاری در فدراسیون پرداخته ایم. بسیار پیش از آنکه حتی حرفی از برنامه امسال بوده باشد.
------
سلام آقای علیرضا،
سه چهارم نوشته من در ارتباط مستقیم با نقد آقای زارعی بوده است. ممکن است پاسخهای من شما را قانع نکرده باشد. در آن صورت خوشحال می شوم ضعف استددلال در آن را بشنوم. مابقی نوشته نیز در ارتباط با نقد و سوال ایشان است که البته مقدمه ای است بر نقد مفصلتری که مدتی است آماده کرده ام.
------
سلام آقای تازه کار (آرش عزیز)،
برداشت تو از اسلینگ و کارگاه اشتباه است. منظور این است که ما تنها از همان اسلینگ استفاده کردیم چون اصلا هیچ کارگاه و طناب دیگری وجود نداشت. البته این موضوع بر ارزش کار فرانسوی ها افزوده است نه اینکه از آن کم کند. در مورد مطالب دیگری که گفته شد نیز اگر کلاه خود را قاضی کنی می بینی در عرض نیم ساعت که از هر دری سخن به میان می آید نمی توان اطلاعات چندانی از کسی گرفت. البته حق با تو است. همه اینها ربطی به اینکه مسیر متعلق به چه کسی است ندارد.
در مورد پیشنهادت کمی تردید دارم چون موضوع برای خوانندگان غیر ایرانی بسیار کهنه شده است. ولی شاید به آن بپردازم.

 
At ۹:۱۴ قبل‌ازظهر, دی ۰۹, ۱۳۸۸, Anonymous رامیار said...

با سلام
به اعتقاد من وقتی پاسخی منطقی وجود دارد نیازی به این همه کش دادن به موضوع نیست همان طوری که جناب شجاعی فرمودند مهم تمام کننده کار است و این پاسخی قطعی و مستدل است بر تمام شبهات و حرف و حدیث ها ...
ما اگر ده با دائولاگیری و تیلی چوپیک و حتی اورست را صعود کنیم غیر از بالا بردن نسبی تجربه افراد صعود کننده دستاورد چشمگیر دیگری ندارد . مسیر برودپیک اگرچه سالهاست بر سر زبانهاست اما قدمی بزرگ در اعتلای کوهنوردی کشور است ما باید به عنوان عضوی از این جامعه به این کار بزرگ احترام بگذاریم و آن را همچنان که هست بزرگ بشماریم ...
به این کار بزرگ آرشی ها باید افتخار کرد و درس گرفت . نکات مثبت تقویت شود و ضعف ها برطرف .
در این صورت است که می توان به آینده امیدوار بود
با تشکر از آقای شجاعی عزیز

 
At ۱۱:۵۴ قبل‌ازظهر, دی ۰۹, ۱۳۸۸, Anonymous ناشناس said...

آقاي شجاعي به جاي آنكه به ديگران خرده بگيريد چرا در چنين احوالات ناساماني اقدام به نقد برنامه شما كرده اند بهتر است به هم تيميهايتان ايراد بگيريد كه چرا در چنين شرايطي گزارش برنامه خود را ارائه ميدهند!

 
At ۷:۳۰ قبل‌ازظهر, دی ۱۰, ۱۳۸۸, Blogger رامين شجاعي said...

سلام آقای رامیار،
به مهمترین نکته در این بحث اشاره کرده اید. بله نکته همین است که صعودهای برنامه ریزی شده در فدراسیون دیگر به ارتقاء کوهنوردی کشورمان کمک نمی کند.
---------
جناب ناشناس،
من از شما یا دیگران خرده نگرفتم. پرسش و نقد در هر کجا و هر زمان حق شما و پاسخ وظیفه من است. اینها جوهره آزادی است. فکر می کنم خود من بیش از هر کس دیگری در این میان وقت گذاشته ام. فقط آنچه در درونم می گذرد را عنوان کردم.

 
At ۱۲:۴۲ بعدازظهر, دی ۱۰, ۱۳۸۸, Anonymous ناشناس said...

++بعد از مدتها فاريابي اضهار فضل كرد ++

 
At ۱۲:۴۴ بعدازظهر, دی ۱۰, ۱۳۸۸, Anonymous ناشناس said...

بله راميار جان بايد پولها رو بدن آقاي شجاعي از ينگه دنيا بيان و تشريف ببرن هيماليا عشق و حال كنن بعد بگن خيلي دلم گرفته اينطوري كوهنوردي زودتر به مقصد ميرسه

 
At ۱:۵۵ بعدازظهر, دی ۱۰, ۱۳۸۸, Anonymous رامیار said...

سلام
این حرف خیلی بی انصافیه که بگیم پول بگیره بره عشق و حال بکنه ....
نمی دونم از کدوم پول حرف می زنید اما فرض می گیرم که اینطور هم هست اما در قبال این پول چه دستاوردی در پی داشته است مهم است !
ما نباید خودمون رو گول بزنیم ! بله کوهنوردی ایران می تونه فراتر از مسیر برودپیک هم عمل کنه اما کو مرد عمل ؟
عمده ی دوستانی که الان فعالیت می کنند حاضر نیستند قدم جدیدی بر دارند . مگر فدراسیون نمی تونه کارهای اینچنینی رو برنامه ریزی بکنه ؟
چرا می تونه اگر بخواهد و برایش تلاش کند اما حاضر به این ریسک نیست ؟
صعود 8000 متری ها کاری شایسته است اما تا کی؟ می خواهیم به چی چیزی برسیم؟ کوهنوردی ما در 5 یا 10 سال دیگه در کجای کوهنوردی جهان قرار می گیره ؟
امیدوارم دائولاگیری صعود بشه و اگر صعود بشود کوهنوردی ما به کجا خواهد رسید ؟
رامین شجاعی برودپیک نمی رفت بهتر بود یا اکنون که کاری نو انجام داده است ؟
کمی جانب انصاف را هم رعایت بکنیم.
آقای زارعی شایستگیش بر همگان آشکار است و نمی خواهم سر صحبتهایم به ایشان برگردد اما از این تجربه های ارزشمندی که ایشان و بسیاری از هیمالیانوردان دیگر کسب کرده اند باید در جهت های دیگری مورد استفاده قرار گیرد !
آنها می توانند در کوهنوردی ایران فصلی نو را باز کنند اگر رویکردشان کمی تغییر کند و یا به عبارت دیگر کمی فعالیتهایشان به سمت کوهنوردی های سازنده و راهگشای دنیا تغییر کند .
از نه خم گردون بگذشتند حریفان ....... ما این خرک لنگ زجویی نجهاندیم
ضمن آرزوی موفقیت برای آقای شجاعی و جناب آقای زارعی عزیز

 
At ۱۱:۰۷ قبل‌ازظهر, دی ۱۲, ۱۳۸۸, Anonymous همنورد said...

سلام آقاي شجاعي
لطفا در مورد تيتر مطلبتون هم توضيح بديد
منظورتون از بودن يا نبودن چيه؟
با تشكر همنورد

 
At ۹:۲۳ بعدازظهر, دی ۱۳, ۱۳۸۸, Blogger رامين شجاعي said...

سلام جناب همنورد،
احتمالا تا با به حال در مورد نوشته های من متوجه شده باشید که چندان اهل گوشه و کنایه یا در لفافه حرف زدن نیستم. اما خواهش می کنم این یک مورد را از من بپذیرید که تفسیر آن را به خود شما واگذار کنم.
ممنونم

 
At ۵:۲۵ بعدازظهر, دی ۲۹, ۱۳۸۸, Anonymous كوهستان حقيقت said...

سلام وبلاگتون را لينك كردم ...به ما هم سري بزنيد خوشهال ميشيم

 
At ۱:۲۴ بعدازظهر, بهمن ۰۷, ۱۳۸۸, Anonymous ناشناس said...

ظاهرا ذوقتون رو با يه انتقاد ساده كور كردن
چرا ديگه نمينويسيد
قرار بود گزارشتون را بعد از گزارش برنامه آرش ارائه كنيد
چي شد به خواب زمستاني فرو رفتيد؟

 

ارسال یک نظر

<< Home