دوشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۵

آزادی یعنی آزادی مخالف

آقای فرشید داودی درمورد مجادلات و نقدهای مدتی پیش در کامنتینگ وبلاگ کوهنوشت که بعد از انتشار نقد فدراسیون کوهنوردی توسط بنده صورت گرفت چنین گلایه کرده است:

"و آنروز من دلم از رامين گرفت! چرا كه نقد او موجب نگاشتن نقدهاي منتقد ادبي شد و فارغ از هر گونه داوري اين ميان چون هم نوشته هاي رامين را مي پسندم و بعض نظرات منتقد ادبي را. و اما آنچه مرا دلگير كرد آن بود كه ديگران خروشيدند و گفتند و سينه چاكاندند نقد دادند و گرفتند اما به يكباره رامين بازي را وا داد و چنان كشيد كنار كه آب سردي شد بر تن همگان."

من نیز در این مورد احساس خوبی نداشتم اما ترجیح دادم احساساتم را برای اصلی که به آن معتقدم فدا کنم. اصلی که توسط آقای خاتمی به بهترین نحو بیان شده است: "آزادی یعنی آزادی مخالف".

البته نوشتن در این باره در حالیکه بزرگان قلم و اندیشه بسیار به آن پرداخته اند برایم بسیار دشوار است. بنابراین به اجمال و مرتبط با همین موضوع به آن اشاره می کنم.

فرشید عزیز دعوت می کنم یک بار دیگر به آن مجادلات نگاه کنی تا بدانی کدام آنها نقد بود و کدام طعن و لعن و فحاشی. اینکه منتقد ادبی مایل است در اغلب موارد پاسخ هر کس را مانند خودش بدهد و یا آنکه سوابق ذهنی مربوط به نوشته های گذشته کسی را با بحث جاری مخلوط کند را من نمی پسندم ولی این موضوع به خودش مربوط است. اما او در ابتدا در نوشته ای عاری از توهین و افترا نظراتش را بسط داد.

البته به نظر من در برخی موارد بیش از حد لزوم موضوعی را باز کرده بود. همچنین اصول عقاید او ممکن است با من و شما متفاوت باشد. ولی چه کسی گفته برای گفتگو همه باید مانند هم فکر کنند؟

اولین شرط گفتگو، اما، عدم توهین است ( حتی از احترام به عقاید دیگران نیز صرف نظر می کنم). در غیر این صورت باید به گفتگوی همراه با توهین و تمسخر مشاجره نام نهاد که قصد آن نه افزایش آگاهی بلکه آسیب رساندن است. و متاسفانه یک از مضرات پرخاشگری و توهین حذف صدای مخالف است. فرقی نمی کند حکومت مطلقه با زور اسلحه و زندان صدای مخالف را سرکوب کند یا ما در کامنتینگ کوهنوشت با توهین و افترا. نفس هر دو عمل یکی است.

به همین دلیل ترجیح دادم (بجز یک استثناء) بجای وارد شدن در آن فضای عصبی که دیگر جایی برای منطق نمانده بود به ادامه گفتگو با منتقد ادبی در جای دیگری بپردازم. البته پاره ای نظرات در آن میان مانند نظرات خود تو یا آقای حمید بلوچ نژاد را نمی توانم توهین آمیز قلمداد کنم اما فضای حاکم دیگر فضای بحث نبود.

متاسفانه ما یاد نگرفته ایم چگونه بحث و جدل کنیم. آموزش ندیده ایم. این گونه بحثها نه در رادیو و تلویزیون و نه در اغلب رسانه های دیگر جایی ندارند. حتی برخی از روشنفکرانمان هم وقتی می خواهند پاسخ منتقدی را بدهند نمی توانند لحن خود را از تمسخر و توهین پاک کنند. همین اواخر به نوشته تاریخدان و جامعه شناسی برخوردم که منتقد خود را با عبارت "دانشمندک" تحقیر می کرد.

البته می توان بحثی را بسیار بی رحمانه و با تند ترین انتقادات ادامه داد یا اندکی نرمش و ملاحظه کاری در آن بکار برد. این موضوع دیگری است. اما اگر سخنی شایسته پاسخ دادن است به نظر من نباید آن را با پرخاشگری آلوده ساخت. در این حالت اگر کسی به قصد آسیب زدن و نه به قصد ادامه گفتگو وارد شود دیگر نباید آن را نقد دادن و نقد گرفتن نام نهاد.

فرشید، حداقل در این محیط مجازی تا قبل از آنکه دست به قلم ببریم می توانیم به خود اجازه دهیم کمی آرام شویم. با تاخیر نوشتن چیزی را نابود نمی کند ولی پرخاشگری و فحاشی خیلی چیزها را. و می دانی مهمترین چیزی که از دست می رود چیست؟ همان صدای مخالف.

4 Comments:

At ۳:۳۸ بعدازظهر, اسفند ۰۷, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

جناب آقاي شعاعي
با سلام
فكر مي كنم چهار بار خواندم پاسخي را كه دلگرفتگي اين حقير داديد نه براي اينكه چون برا يمن نگاشته بوديد بلكه مرور اعتقادات زيباي شما در خصوص فضاي گفتگو
ممنونم كه لطف كرديد و اين حقير را آنقدر قابل دانستيد كه پستي اختصاصي در خصوص اينجانب بزنيد
پايدار باشيد و مستدام و اشاره به جمله ي آخرتان بهتر است اول آرام شويم بعد بنويسيم قاعده اي كه شما به نيكي رعايت كرديد و مي كنيد

 
At ۵:۴۷ بعدازظهر, اسفند ۰۷, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

از سخنان زيبا و دلنشينتان لذت بردم چون كاملا منطقي بود و عادلانه.سخني كه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند. باعث اميدواريه كه كوهنوردان خوش فكر و منصفي چون شما هنوز وجود دارند.
حالا كه به فرشيد اشاره كرديد ميخواهم نظرتان را راجع به وبلاگش و موج منقدان و دوستان و دشمنانش بدانم البته اگر مقدور باشد.

 
At ۹:۱۲ قبل‌ازظهر, اسفند ۰۸, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

خيلي ممنون كه پاسخم را داديد.

 
At ۱۲:۲۸ بعدازظهر, اسفند ۰۸, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

رامین جان سلام ... از منطق و استدلالت لذت بردم ... به واقع پرهیز از تنش و بیان نکات از روی منطق هنری ست که شما دارید و من هم دارم سعی می کنم اندکی از آن را کسب کنم ... موفق باشی ...

 

ارسال یک نظر

<< Home